آیا Tanking یک استراتژی تیم سازی قابل اجرا است؟
معرفی ماتریس موفقیت Sauriol
(یادداشت سردبیر: دیوید ساوریول دانش آموزی است که من در کلاسی داشتم که در SMWW تدریس می کنم . در طول آن کلاس، من به طور کلی توصیه می کنم که یک سیستم ارزیابی بازیکن ایجاد نکنید زیرا چندین سیستم وجود دارد و به دلیل اینکه بهبود آنها بسیار دشوار است. آنچه دیوید است. در اینجا معرفی شده است در واقع یک سیستم ساده شده است که از تجزیه و تحلیل نحوه افزایش بازیکنان به برنده شدن جدا می شود، اما یک سیستم طبقه بندی مستقل از تجزیه و تحلیل ایجاد می کند. این مفید است زیرا آسان است و بسیاری از مردم اینگونه فکر می کنند. در هماهنگی با معیارهای مبتنی بر تحلیل بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد تا به دنبال مکانهایی باشد که تحلیلها و ادراک عمومی متفاوت هستند. میتوان از آن به روشهای بسیار دیگری استفاده کرد، اما من به دیوید اجازه میدهم آن را از اینجا بگیرد.)
موفقیت نه تنها در بسکتبال، بلکه در زندگی نیز امری بسیار ذهنی است. آنچه شما شخصا به عنوان موفقیت در یک بازیکن NBA می بینید ممکن است بسیار متفاوت از آنچه من شخصا می بینم باشد. اگر بازیکنی بتواند در هر بازی 12 امتیاز بگیرد یا در هر بازی 8 ریباند داشته باشد موفق است؟ تحلیلگران و ارزیابهای استعداد میتوانند برای همیشه بحث کنند که آستانهها از نظر آماری چقدر خواهد بود، و حتی هنوز هم بسیار متناوب خواهد بود. ماتریس موفقیت Sauriol (یا SSM) برای ارائه یک چارچوب یکنواخت برای طبقه بندی سطوح موفقیت حرفه بازیکنان NBA بر اساس آمارهای روشن اما ساده ایجاد شد.
SSM از مستقیم ترین منابع برای تعیین موفقیت شغلی NBA استفاده می کند: نظرات مربیان، رسانه ها و مدیران NBA. اینها افرادی هستند که تصمیم میگیرند کدام بازیکنان وارد بازیها شوند، بازیها را شروع کنند، در تیمهای All-Star و All-NBA انتخاب شوند، و حتی مدت زمان حرفهای آنها چقدر طول بکشد. با تجزیه و تحلیل تعداد حضور در تمام تیم های NBA، حضور در بازی های ستاره ها، فصل های انجام شده، بازی های انجام شده، بازی های شروع شده و دقایق انجام شده، بازیکنان به شش دسته تقسیم می شوند:
- سوپراستارها،
- استارتر،
- استارتر رزرو/نقاط،
- ذخایر، و
- بازیکنان حاشیه
چهار ردیف اول – سوپراستار، ستاره، استارتر و استارتر رزرو/نقاط – به طور تجمعی گروه دیگری را تشکیل می دهند، “چرخش هسته” که اساساً بازیکنانی را نشان می دهد که به طور منظم بازی می کنند. تمام آمارهای مربوطه مورد نیاز برای SSM از سال 1981 در دسترس بوده است.
گرافیک زیر سطوح SSM و نسخه ساده شده قوانین اساسی آنها را نشان می دهد. اگرچه قوانین برای رسیدگی به موارد لبه دارای تفاوتهایی هستند، اما این قوانین سادهشده چیزهای زیادی را به تصویر میکشند. عناصر دقیق SSM و نحوه محاسبه آن در اینجا یافت می شود .
برای مشاهده نمونه هایی از بازیکنانی که از سال 1981 در هر سطح موفقیت قرار دارند، به نمودار زیر نگاه کنید.
چرا وقتی روش های رتبه بندی بازیکنان زیادی وجود دارد، SSM را توسعه دهید؟
در حالی که سایر سیستمهای رتبهبندی بازیکنان را به صورت عددی رتبهبندی میکنند، SSM یک سیستم طبقهبندی است که برای طبقهبندی بازیکنان به طور کلی در دستهبندیها، از برخی آمارهای اولیه و اجماع عمومی استفاده میکند. این تمایز بدین معنی است که به جای مشاهده بازیکنان به صورت جداگانه، می توان آنها را به عنوان یک گروه در طبقه بندی SSM خود مورد مطالعه قرار داد. به عنوان مثال، 399 بازیکن طبقهبندی شده بهعنوان «شروعکننده» را میتوان با تجزیه و تحلیلهای با کیفیت بالا بررسی کرد تا به درک افرادی که «دستکمگرفته» و «بیش از حد ارزیابی شدهاند» به روشی سیستماتیک کمک کنند. SSM همچنین به سادگی خلاصه ای از بسیاری از آمارهای اساسی را ارائه می دهد که افراد هنگام بحث در مورد بازیکنان با آنها شروع می کنند – که معمولاً در تصمیم گیری های پیش نویس، تصمیمات تجاری یا شروع مذاکرات قرارداد استفاده می شود.
SSM چه کاری می تواند انجام دهد؟
SSM با داشتن یک مرجع تاریخی خوب در مورد بازیکنان، همچنین می تواند نقش پیش بینی کننده مهمی در کشف بازیکنان موفق بعدی NBA داشته باشد. مستندات تاریخی عواملی که قبلاً منجر به بازیکنان سطح سوپراستار، ستاره و استارتر شدهاند را میتوان با روشهای تحلیلی موجود (مانند درفت) و روشهای جستجو برای کشف بازیکنانی با شاخصهای مشابه موفقیت ترکیب کرد. این به این معنی است که با مرتبسازی عوامل آماری (مثلاً: درصد ریباند حرفهای بازیکن) و غیرآماری (مثلاً: بازیکن از کجاست)، SSM میتواند به ارزیابهای استعداد بسکتبال کمک کند تا بازیکنان موفق آینده را پیشبینی کنند.
البته این تمام کاری نیست که می تواند انجام دهد. مطالعه موردی زیر یکی از کاربردهای بالقوه SSM را نشان خواهد داد.
آیا تانکر کردن ارزشش را دارد؟
اعتماد به فرآیند… این چیزی است که آنها در اطراف فیلادلفیا گفته اند، با دوره ای که سم هینکی به عنوان مدیر کل شروع شد. مدیر کل NBA فارغ التحصیل MBA دانشگاه استنفورد احساس کرد که از تنها وسیله ای که در اختیار دارد برای به دست آوردن یک سوپراستار استفاده می کند – تانک سه فصل متوالی! از نظر او، یک تیم برای داشتن هر گونه شانسی برای کسب عنوان NBA به یک سوپراستار نیاز دارد. زمان نشان می دهد که آیا بن سیمونز یا جوئل امبید به آن سوپراستاری تبدیل می شوند که او آرزویش را داشت. با این حال، در این بین، میتوان از SSM برای نگاهی تاریخی به این سوال استفاده کرد تا ببینیم آیا تانک کردن شانس خوبی برای یک تیم میدهد تا یک سوپراستار را در یک فصل یا، مانند سیکسرز، در چندین فصل به ارمغان بیاورد. تیمهای Sam Hinkie یک مثال مفید هستند، زیرا از تیم 2013 تا تیم 2016 (نه به ترتیب متوالی)، این تیمها بدترین، دومین بدترین و سومین بدترین رکوردها را در NBA داشتند.
ابتدا، جدول زیر را برای نمونههایی از انتخابهای شماره 1 که تحت روش SSM واجد شرایط سوپراستارها و ستارهها هستند، ببینید. بدیهی است که دسترسی به مجموعهای از بازیکنانی که شامل لبرون جیمز، حکیم اولاجوون و شاک میشود، «ممکن است» ارزش تحمل شکست را داشته باشد. من می گویم “ممکن است” زیرا از نظر فرهنگی سخت است که بگوییم باخت طولانی به طور بالقوه برای یک تیم چه می کند. از سوی دیگر، دریک کولمن و رالف سامپسون ممکن است به دلیل انتخابهای ستارههایشان به عنوان ستارگان واجد شرایط باشند و تیمهایشان ممکن است از داشتن آنها خوشحال باشند، اما اینکه آیا آنها واقعاً به اندازه ستارههای واقعی برنده شدهاند، به تحلیل بستگی دارد.
ردیف SSM | بازیکنان |
سوپراستارها | آنتونی دیویس، تیم دانکن، دوایت هاوارد، آلن آیورسون، لبرون جیمز، حکیم اولاجوون، شکیل اونیل، دیوید رابینسون، دریک رز |
ستاره ها | مارک آگویر، التون برند، دریک کولمن، برد داگرتی، پاتریک یوینگ، بلیک گریفین، کایری اروینگ، دنی منینگ، یائو مینگ، گلن رابینسون، رالف سمپسون، جان وال، کریس وبر، جیمز ورثی |
جدول زیر خلاصهای از نتایج SSM را بر اساس برترینهای درفت از سال 1981 نشان میدهد. شانس کسب یک سوپراستار با اولین انتخاب از لحاظ تاریخی حدود 25٪ بوده است. شانس به دست آوردن حداقل یک ستاره با آن انتخاب حدود 66٪ بوده است، با احتمال حدود 94٪ برای گرفتن حداقل یک ستاره (غیر شروع کننده: آنتونی بنت و کوام براون). پس از اولین انتخاب، شانس گرفتن حداقل یک ستاره به طور قابل توجهی کاهش می یابد، در محدوده 20-35٪ تا انتخاب پنجم. اوضاع پس از انتخاب پنجم بدتر میشود، بهطوریکه شانس نسبت به بقیه قرعهکشیها به زیر 15 درصد میرسد و بقیه دور اول بهطور قابل توجهی کاهش مییابد. تا زمانی که دور دوم فرا می رسد، هرگز یک سوپراستار پیش نویس نشده است و کمتر از 2٪ احتمال دارد که یک ستاره را فرود بیاورد، با احتمال حدود 10٪ برای فرود حداقل یک Starter.
دسته SSM | انتخاب اول _ | انتخاب دوم _ | انتخاب سوم _ | انتخاب چهارم _ | انتخاب پنجم _ | همه انتخاب های دور اول | همه انتخاب های دور دوم | بازیکن NBA به طور کلی |
سوپراستار | 25.71٪ | 11.43٪ | 8.33٪ | 5.56٪ | 11.11% | 3.02٪ | 0.00٪ | 1.21٪ |
ستاره | 40.00٪ | 11.43٪ | 27.78٪ | 13.89٪ | 13.89٪ | 8.56٪ | 1.67٪ | 4.02٪ |
پيش غذا | 28.57٪ | 54.29٪ | 44.44٪ | 58.33٪ | 38.89٪ | 30.31٪ | 8.93٪ | 16.06٪ |
رزرو / نقطه شروع | 2.86٪ | 8.57٪ | 11.11% | 13.89٪ | 22.22% | 17.82% | 9.62٪ | 11.95٪ |
ذخیره | 2.86٪ | 11.43٪ | 8.33٪ | 8.33٪ | 13.89٪ | 28.70٪ | 33.75٪ | 28.81% |
حاشیه | 0.00٪ | 2.86٪ | 0.00٪ | 0.00٪ | 0.00٪ | 11.58٪ | 46.03٪ | 37.95٪ |
بازیکنان چرخش هسته | 94.29٪ | 85.71٪ | 91.67٪ | 91.67٪ | 86.11٪ | 59.72٪ | 20.22٪ | 33.24٪ |
مجموع # بازیکن | 35 | 35 | 36 | 36 | 36 | 993 | 717 | 2485 |
این تصویری را نشان می دهد که چرا هینکی و سیکسرز تانک شدند. داشتن یک انتخاب بالا، شانس کوری برای گرفتن یک بازیکن سطح ستاره را افزایش می دهد. این دلیل کلاسیک تیم ها برای انجام این کار به صورت تاریخی و دلیل کلاسیک NBA برای مبارزه با تانک است، از جمله از طریق قرعه کشی…
تاریخچه پیش نویس قرعه کشی
قبل از سال 1985، تیم ها به ترتیب معکوس رکورد خود را بدون هیچ شانس تصادفی پیش نویس می کردند. این به این معنی بود که تیم ها واقعاً می توانند برای گرفتن اولین انتخاب تانکر کنند. مدتی طول کشید، اما NBA در نهایت متوجه شد که تیمها برای به دست آوردن بازیکنانی مانند رالف سامپسون و حکیم اولاجوون، از درد شکست عمدی بازیها رنج میبرند. بنابراین در سال 1985، آنها اولین قرعه کشی پیش نویس را ایجاد کردند که به همه تیم های غیر پلی آف شانس مساوی برای گرفتن انتخاب های اول تا چهاردهم داد. تنها 2 سال بعد در سال 1987، این تغییر به گونه ای شد که ترتیب معکوس بر اساس رکورد برای همه تیم ها به جز 3 تیم مجاز بود. در اصل، شانس تیمی که بدترین رکورد را داشت، با 16.67 درصد گرفتن اولین انتخاب، نسبتاً پایین بود. این شانسها در سال 1994 به 25 درصد و دوباره در سال 2005 تغییر یافت، و دومی شانس انتخابهای زیر را ابتدا تغییر داد. در جلسه شورای حکام NBA در سال 2017، شانس دوباره تغییر کرد. با اجرای قرعه کشی پیش نویس 2019، 3 تیم اول همگی 14 درصد شانس دریافت اولین انتخاب را خواهند داشت.
درس هایی از 76ers
بنابراین این برای 76ers که قبلاً سام هینکی رهبری می کرد چه معنایی دارد؟ اجازه دهید پایانهای تک فصل (بدترین رکورد، دومین بدترین رکورد و غیره) را برای آن تیمها در نظر بگیریم و به احتمال تاریخی نگاه کنیم که آنها یا هر تیمی که در همان موقعیت به پایان میرسد، یک سوپراستار یا یک ستاره برای ساختن داشته باشد. تانک آنها ارزشش را دارد در زیر شانس قرعه کشی پیش نویس قابل اجرا (در طول سال های Hinkie) نشان داده شده است که سپس ضرب می شوندشانس فرود یک بازیکن خاص SSM، که منجر به احتمال کلی گرفتن یک سوپراستار و غیره بر اساس رکورد می شود. همانطور که می بینید، شانس گرفتن یک بازیکن سطح ستاره از بدترین رکورد تا ششمین رکورد نسبتاً ثابت است، و از اولین بدترین به ششمین بدترین، تقریباً به نصف کاهش می یابد. شانس سوپراستار بیش از آن کاهش می یابد و در حدود انتخاب دهم به زیر 1% می رسد.
دسته SSM | بدترین رکورد | دومین رکورد بدترین |
سومین رکورد بدترین |
چهارمین بدترین رکورد |
پنجمین بدترین رکورد |
ششمین بدترین رکورد |
بازیکن NBA به طور کلی |
سوپراستار | 12.35٪ | 11.84% | 11.31% | 10.09٪ | 7.40٪ | 3.96٪ | 1.21٪ |
ستاره | 22.36٪ | 21.01% | 19.52٪ | 17.64٪ | 15.43٪ | 13.82% | 4.02٪ |
ستاره یا سوپراستار | 34.71٪ | 32.85٪ | 30.83٪ |
27.73٪ |
22.83٪ |
17.78٪ |
5.23٪ |
شکل 1 : شانس رسیدن فیلادلفیا 76ers به برترین پیک ها و شانس متناظر آنها برای الف) گرفتن سوپراستار و ب) سوپراستار یا بازیکن سطح ستاره بر اساس آن شانس.
14-2013 سیکسرز 19 تا 63 بود و در بین 30 تیم لیگ 29امشد . در یک سال عادی، همانطور که در شکل 1 می بینید، حتی با دومین رکورد بد، رسیدن به یک بازیکن در سطح سوپراستار کار آسانی نیست. شانس به دست آوردن یک بازیکن سوپراستار از نظر تاریخی، بدون در نظر گرفتن مشخصات کلاس درفت 2014، 12٪ است. آنها برای فرود یک ستاره به 21٪ یا 32.85٪ از فرود یکی یا دیگری بهبود می یابند.
در آن سال، سیکسرز به انتخاب سوم (با دومین بدترین رکورد) سقوط کرد، اما به دلیل نگرانیهای پزشکی توانست بهترین بازیکن مورد توافق جوئل امبید را به دست آورد. زمان نشان خواهد داد که آیا Embiid می تواند از نظر فیزیکی مقاومت کند یا خیر. او در حال حاضر تمام دو سال اول حضورش در NBA را به دلیل مصدومیت از دست داده است، اما در مدت زمان بسیار محدودی در سال های سوم و چهارم خود استعدادی را نشان داد که باعث شد او برچسب “Olajuwon با ضربه پرشی” را به خود اختصاص دهد.
15-2014: سیکسرز 18 تا 64 بود و دربین 30 تیم لیگ در رده 28 قرار گرفت (یا سومین بدترین تیم). با این رکورد، یک تیم 11٪ شانس برای گرفتن یک ستاره فوق العاده و 20٪ یک ستاره با احتمال 31٪ برای به دست آوردن یکی یا دیگری خواهد داشت. در این درفت سیکسرز سومین انتخاب را به دست آورد و جهلیل اوکافور را انتخاب کرد. در این برهه از زمان، اوکافور بازیکنی است که 10 سال پیش بهتر بود بازی کند زیرا در تلاش است تا جایی در NBA مدرن پیدا کند. او در اولین فصل های خود اعداد و ارقام قابل قبولی ارائه کرد، اما تجزیه و تحلیل های پیشرفته به طور مداوم نشان داده است که تیمش در زمانی که او بازی نمی کند بهتر است. در واقع، در سال 2017، سیکسرز گزینه تازه کار سال چهارم او را انتخاب نکرد.
2015-2016: سیکسرزها 10 تا 72 بودند و در بین 30 تیم لیگ در رده 30 قرار گرفتند، اولین سالی که سیکسرز در تانک زدن با بدترین رکورد “موفق شد”. حتی با بدترین رکورد در NBA، سیکسرز فقط 12٪ شانس برای گرفتن یک سوپراستار و 35٪ برای گرفتن یک ستاره یا سوپراستار داشت. سیکسرز اولین انتخاب را در این درفت بدست آورد و بن سیمونز را انتخاب کرد. مانند جوئل امبید قبل از او، او تمام سال تازه کار خود را به دلیل مصدومیت از دست داد. در دومین سال زندگی، نشانه های بسیار دلگرم کننده ای وجود دارد که نشان می دهد او ممکن است به یک سوپراستار یا حداقل یک بازیکن سطح ستاره تبدیل شود. با هر دو این بازیکنان، آنها به وضوح با روش SSM شروع کننده هستند، اما تعیین اینکه آیا آنها ستاره هستند یا بهتر، زمان می برد.
به طور کلی، 76ers کمی خوش شانس بودند که بیشتر از آنها در لاتاری سقوط نکردند. آنها همچنین خوش شانس بودند – به یک معنا – که مشکلات مصدومیت امبید قبل از درفت نشان داده شد و تیم های جلوتر از آنها را از درفت کردن او باز داشت. (اگر Cavs Embiid را نسبت به اندرو ویگینز، که برای بدست آوردن کوین لاو معامله کرده بود، گرفته بودند، لیگ چقدر متفاوت به نظر می رسید؟)
نظرات نهایی در مورد تانکرسازی
فراتر از سیکسرز و نگاه کردن به اعداد و ارقام برای یک فصل، باید تانکینگ را به عنوان یک استراتژی تیم سازی زیر سوال برد. تلاش برای “پیشرفت” با از دست دادن حتی بیشتر از برخی از تیم های بد دیگر، به طور چشمگیری شانس کسب یک ستاره را افزایش نمی دهد. گرفتن یک سوپراستار در بدترین پنج رکورد آسان تر است، اما این شانس های کور هنوز هم تقریباً 1 در 10 است و تضمینی نیست. در بالا، شانس انتخاب به انتخاب از #7 تا #14 نشان داده نشده است، اما شانس کور ستاره معمولاً در محدوده 10-15٪ و مقادیر Superstar در محدوده 0.5٪ تا 5٪ هستند. اینکه تیمها برای آن چند درصد اضافی ارزش دارند یا خیر، از برخی جهات به آنها بستگی دارد، اما ما احتمالات را برای آنها در نظر میگیریم تا هر طور که میخواهند محاسبات را انجام دهند.
ما این شانسها را “کور” مینامیم، زیرا کیفیت استعدادها در درافت را در نظر نمیگیرند و کیفیت پیشاهنگانی را که به انتخاب بازیکن در درافت کمک میکنند، در نظر نمیگیرند. هر تیمی میتواند کیفیت کارمندان خود را بهبود بخشد تا انتخابهای بهتری داشته باشد، احتمالاً به همان اندازه که از طریق تانک زدن، اگر نه بیشتر. سپس از عواقب منفی از دست دادن عمدی، مانند
- مالی : اکثر مالکان تمایلی به دیدن برند تیمشان ندارند. از دست دادن چندین سال با یک مسیر روشن به سمت موفقیت قطعاً بر توانایی یک تیم برای فروش بلیط بازی ها، جلب بینندگان تلویزیون و فروش کالاهای تیم تأثیر می گذارد.
- پایگاه هواداران: باخت مداوم، بسیاری از هواداران معمولی را از خود دور می کند و می بینند که آنها به ورزش های دیگر می روند. فراتر از از دست دادن درآمد، این امر مستلزم مسئله جدیتر این است که ممکن است سالها موفقیت طول بکشد تا دوباره علاقه آنها را جلب کند.
- فرهنگ تیمی: باخت در آن سطح می تواند در تیم سیستمی شود و فرهنگ ایجاد کند در حالی که باخت به عنوان “عادی” پذیرفته می شود. فرهنگی مانند این ممکن است به سادگی با بازیکنان بالقوه سطح ستاره مانند Embiid و Simmons بازنشانی شود، بلکه ممکن است سال ها طول بکشد تا خود را به مثبت تبدیل کند.
( این را برای برخی از کارهای قبلی در این مورد ببینید)
در خاتمه، اگرچه شانس فرود یک سوپراستار در هیچ رکورد پایانی شگفتانگیز نیست، تیمها هنوز هم میتوانند با انتخابهای پیشنویس، استارترهای محکمی را به زمین بیاورند. در قرعه کشی پیش نویس، 75 درصد از بازیکنان در چرخش هسته پایان می یابند، به این معنی که بازیکنانی هستند که حداقل بین 25 تا 49 درصد از بازی های حرفه ای خود را شروع می کنند و دقایق منظم NBA را انجام می دهند. اغلب آنها بهتر از آن هستند. این ممکن است در مقایسه با گفتگوی قبلی ما در مورد جذب بازیکنان سوپراستار و ستاره زیاد به نظر نرسد، اما داشتن این بازیکنان پایه برای تیم ها بسیار مهم است. در برخی زمینهها، نرخ بازیکنان چرخش هستهای از انتخابهای 16 تا 30 به 40 درصد و در دور دوم به 20 درصد کاهش مییابد. جمع آوری استعدادهای چرخشی جامد، استراتژی ای بوده است که بوستون سلتیکس برای بازسازی فهرست خود از آن استفاده کرده است.
آینده SSM
ارزیابی اینکه آیا تانکر زدن یک استراتژی خوب NBA است یا خیر، فقط نوک کوه یخ است. در اینجا چند موضوع وجود دارد که باید در هفته های آینده به دنبال آنها باشید.
چه مناطقی از جهان موفق ترین بازیکنان NBA را تولید می کنند؟
- درجه بندی معاملات NBA با استفاده از SSM
- معماری تیم های قهرمانی NBA چگونه است؟ ترکیب SSM برخی از آن تیم ها چگونه است؟ آیا الگویی وجود دارد؟
موضوعات بزرگتر نیز با استفاده از SSM ارزیابی خواهند شد. دو پروژه بزرگی که به دنبال آنها خواهم بود، ابتدا ارزیابی عملکرد کالج یا بین المللی برای جستجوی شاخص هایی در بازیکنان جوان است که می توانند به عنوان پیش بینی کننده موفقیت آینده NBA مورد استفاده قرار گیرند. ثانیاً، من به بازیکنان NBA در سه فصل اول نگاه میکنم تا شاخصهای آماری سنتی و پیشرفته را شناسایی کنم که میتوانند بعداً به عنوان پیشبینیکننده موفقیت برای باقیمانده دوران حرفهای آن بازیکن نیز مورد استفاده قرار گیرند.
پاسخها